کاروان امام حسین علیه السلام در چنین روزی از مکه به سمت کربلا حرکت کرد. کاروانی که حضرت زینب در آن با احترام سوار مرکب شد. کاروانی که حضرت رقیه در آن گاهی در آغوش علی اکبر بود و گاهی بر دوش علمدار...
ولی همین کاروان در روز عاشورا به جایی رسید که هیچ مَحرمی نداشت تا حضرت زینب را سوار محمل کند. هیچ مردی نداشت تا محافظ رقیه در برابر سیلی و تازیانه دشمن باشد...
فردا سالروز شهادت جناب مسلم بن عقیل علیه السلام است. ایشان را از بالای دارالاماره به پایین انداختند همانگونه که رقیه از بالای ناقه به زمین خورد!
آری حضرت مسلم همچون اربابش غریبانه کشته شد با این تفاوت که سر او را جلوی چشم دخترش از پیکر جدا نکردند! با این تفاوت که وقتی او به شهادت رسید امام حسین بود تا از دختران یتیم مسلم نگهداری کند ولی هیچکس نبود تا برای دختر سه ساله حسین ، بعد از داغ پدر ، یاور باشد...
بی شک ذکر لب حضرت مسلم بن عقیل در آخرین لحظات این بود: حسین کوفه نیا!
اگه بیای رحم نمیکنند به طفل رباب
می زنـنـد رقــــیـه ات رو تـوی خـواب
اگه بیای دخترت اسیر سلسله میشه
در بـیـابـون ها پـاهـاش پـر آبـله میشه
دلهای سینه زنان از امروز حال و هوای کرب و بلایی به خود میگیرد. ان شا الله زنده باشیم و عمرمان به محرم و صفر کفاف دهد. ان شا الله سوم محرم امسال برای حضرت رقیه سلام الله علیها جان دهیم...